معنی و ترجمه کلمه brush به فارسی brush یعنی چه

brush


شيشه شور،برس ،به حداکثر سرعت رفتن اسب در مسابقه ،اسيب رساندن مچ پاى اسب با پاى ديگر،سمبه لوله ،سر سمبه نظافت ماهوت پاک کن ،کفش پاک کن و مانند ان ،علف هرزه ،ماهوت پاک کن زدن ،مسواک زدن ،ليف زدن ،قلم مو زدن ،نقاشى کردن ،تماس حاصل کردن واهسته گذشتن ،تندگذشتن ،بروس لوله
علوم مهندسى : جاروبک
کامپيوتر : برس
الکترونيک : زغال
معمارى : قلم مو
شيمى : فرچه
ورزش : دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پيروزى
علوم نظامى : برس





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها