معنی و ترجمه کلمه face به فارسی face یعنی چه

face


قسمت جلو شى ء،رويه راکت قسمتى از چوب هاکى که با گوى تماس دارد شيب صاف جلو موج ،جبهه( کوهنوردى)،نماى خارجى ،جبهه ،سينه کار،پيشانى ،رخ ،رخسار،صورت ،نما،روبه ،مواجه شدن ،چهره ،طرف ،سمت ،وجه ،ظاهر،منظر،روبروايستادن ،مواجه شدن ،روياروى شدن ،پوشاندن سطح ،تراشيدن ،صاف کردن ،روکش کردن
علوم مهندسى : سطح
کامپيوتر : نما
الکترونيک : صفحه تلويزيون
معمارى : رخسار
ورزش : شکم کمان
علوم هوايى : سطح
علوم نظامى : پيشانى جنگى گلنگدن





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها