معنی و ترجمه کلمه interlock به فارسی interlock یعنی چه
interlock
وسيله حفاظتى که از تداخل دستگاه يا عمليات با ديگرى ممانعت به عمل مى اورد همبند شدن ،متصل شدن ،اتصال دادن تزويج شدن ،بلوکه شدن ،قفل شدن ،مسدود شدن بلوکه ،سد،بهم پيوستن ،در هم گير کردن ،بهم ارتباط داشتن ،بهم قفل کردن ،درهم بافتن ،بهم پيچيدن علوم مهندسى : قفل کامپيوتر : همبند کردن