ثابت نگه داشتن قيمت( با)out ،ميله وسط زمين کروکه ، : )vi.vt.&n.(ميخ ،ميخ چوبى ،چنگک ،عذر،بهانه ،ميخ زدن ،ميخکوب کردن محکم کردن ،زحمت کشيدن ،کوشش کردن ،درجه ،دندانه ، )pegged( : )adj.(دربالا پهن ودر پايين نازک(شبيه ميخ) علوم مهندسى : ميخ زدنمعمارى : گلميخ قانون ـ فقه : تعيين حدود کردن ورزش : ميخ