معنی و ترجمه کلمه surface به فارسی surface یعنی چه
surface
صاف کردن ،نما دادن ،روامدن ،پوشش شوسه ،رويه دادن ،رويه ،بيرون ،نما،ظاهرى ،سطحى ،جلادادن ،تسطيح کردن ،بالاامدن( به سطح اب) علوم مهندسى : ظاهر معمارى : ظاهر روانشناسى : سطح علوم هوايى : سطح علوم نظامى : صاف کردن صيقلى کردن