عملى شدن کار،شغل ،وظيفه ،زيست ،عملکرد،نوشتجات ،اثار ادبى يا هنرى ،(درجمع )کارخانه ،استحکامات ،کار کردن ،موثر واقع شدن ،عملى شدن ،عمل کردن علوم مهندسى : قطعه کار الکترونيک : کار معمارى : کار بازرگانى : کوشش علوم هوايى : انتقال انرژى برابر حاصلضرب نيرو در جابجايى نقطه اثر ان