معنی و ترجمه کلمه away به فارسی away یعنی چه

away


زمين حريف ،کنار،يکسو،بيک طرف ،دوراز،خارج ،بيرون از،درسفر،بيدرنگ ،بطور پيوسته ،متصلا،مرتبا،از انجا،از ان زمان ،پس از ان ،بعد،از انروى ،غايب ،رفته ،بيرون ،دورافتاده ،دور،فاصله دار،ناجور،متفاوت
ورزش : بازى در زمين حريف گويى که دورتر از گوى ديگ ر از سوراخ قرار دارد و حق تقدم براى ضربه زدن پيدا ميکند،خارج از نقطه ايستادن توپ زن





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها