معنی و ترجمه کلمه fresh به فارسی fresh یعنی چه

fresh


تر وتازه ،خرم ،زنده ،با نشاط،باروح ،سرد،تازه نفس ،تازه کار ناازموده ،پر رو،جسور،بتارزگى ،خنک ساختن ،تازه کردن ،خنک شدن ،اماده ،سرخوش ،(درمورداب )شيرين
عمران : طغيان اب





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها