معنی و ترجمه کلمه pinch به فارسی pinch یعنی چه

pinch


فشار دادن ،محکم گرفتن بيش از حد گوى بولينگ کاستن سرعت اسب ،نيشگون گرفتن ،قاپيدن ،مضيقه ،تنگنا،موقعيت باريک ،سربزنگاه ،نيشگون ،اندک ،جانشين
علوم مهندسى : گيره
الکترونيک : پايه محفظه
قانون ـ فقه : دستگير کردن
ورزش : قايق را بيش از حد بطرف بادبان بردن





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها