کدخدا،ضابط،حاکم عرف ،رد کردن( طناب از قرقره)،(ج.ش ).يلوه ماده ،کد خدا،کلانتر،اغل گوسفند،مرغدانى ،رشته ،طناب را از شکاف يا سوراخ گذراندن ،از تنگنا يا جاى باريکى گذشتن ،نخ را از سوراخ سوزن گذراندن ،خم کردن ،پيچاندن
قانون ـ فقه : مامور اجرا
علوم نظامى : عبور دادن طناب از شيار
علوم دريايى : رد کردن