معنی و ترجمه کلمه staging به فارسی staging یعنی چه

staging


تمرين اب خاکى ،تمرين کردن ،سوار شدن يا سوار کردن پرسنل در ناو يا هواپيما،استقرار موقت ،سوار کردن ،جا دادن ،اسکان دادن ،چوب بست ،اسکلت ،رانندگى کالسکه ،نمايش ،برصحنه اورى ،باکالسکه سفر ردن
عمران : چوب بست
معمارى : سکوى کار
عل وم نظامى : بسترى کردن بيماران به طور موقت





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها