دیکشنری و ترجمه آنلاین کلمات
دیکشنری انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی
خرید ارز دیجیتال
ترجمه
دیکشنری انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی | ترجمه لغات تخصصی و تلفظ لغات انگلیسی
لیست کلمات حرف ط در زبان انگلیسی و دیکشنری
طارمى
طاس
طاس انداز
طاس اندازى
طاس باز
طاس تخته نرد
طاس تخته نردى که براى تقلب ساخته شده
طاس ساز
طاس شدن
طاس قلابى
طاس گرفتن
طاسى
طاسى سر
طاعون
طاعون آور
طاعون زده
طاعون وار
طاعون یا وبا
طاعونى
طاق
طاق رومى
طاق زدن
طاق زن
طاق مایلى که به دیوار ساختمانى تکیه کرده و آن را نگه مى دارد
طاق مخروطى
طاق مدخل معبد
طاق نصرت
طاق نماساز
طاق نماى مشرف بحیاط کلیسا
طاق نوک تیز
طاق هاى پشت سرهم
طاق یا قوس نوک تیز
طاقت
طاقت تحمل مصائب
طاقت داشتن
طاقت فرسا
طاقت فرسایى
طاقت چیزى را داشتن
طاقدار
طاقى
طاقى شکل
طاقچه
طاقچه بالا بخارى
طاقچه دیوار کوب
طاقچه ساختن
طاقچه پشت محراب
طاقچه پنجره
طاقچه کارت
طاقچه کتاب
طالب
طالب جدایى
طالب جنگ
طالب سود آنى
طالب علم
طالبى
طالع
طالع بین
طالع بینى
طالع دیدن
طالع شدن
طاهر
طاوسى پا کوتاه آسیایى و اروپایى
طاووس
طاووس ماده
طاووس پاکوتاه
طاووسى رنگ
طایر
طایفه
طایفه اى
طایفه اى از مردم سفلاى آلمان
طب
طب داخلى
طبابت تجربه اى
طبابت کردن
طباشیر
طبال
طبخ کردن
طبع
طبع روزنامه
طبع و نشر
طبع و نشر کردن
طبعاً
طبق
طبق اختیارات محوله
طبق زنى
طبق زنى همجنس خواهى زنان
طبق قانون
طبق قانون موضوعه
طبق قواعد صرف و نحوى
طبقات مختلف مردم هند
طبقه
طبقه بالا
طبقه بندى
طبقه بندى داخلى کردن
طبقه بندى فرعى
طبقه بندى نشده
طبقه بندى و نمره گذارى کتب و نشریات کتابخانه با اعداد سه رقمى که تقسیمات فرعى کتب بعد از ممیز اعشارى مشخص مى گردد
طبقه بندى کردن
طبقه بندى گیاهان روى زمین
طبقه بندى یا جور کردن
طبقه بى سواد و جاهل
طبقه تحصیل کرده
طبقه ثروتمند
طبقه خارجى سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است
طبقه خیلى بالا
طبقه روستایى
طبقه روشنفکر
طبقه زیر
طبقه زیرین پاشنه پا
طبقه سنگى که روى آن نوع سنگ خاصى تشکیل شده باشد
طبقه سوداگر
طبقه سوم
طبقه طبقه
طبقه طبقه کردن
طبقه عوام الناس
طبقه فرعى
طبقه فوقانى
طبقه فوقانى جواز 11 کیلومتر به بالا
طبقه فوقانى خاک
طبقه ما بین اشراف و طبقه پایین
طبقه مانند
طبقه متوسط
طبقه متوسط اجتماع
طبقه نازک
طبقه نجبا
طبقه نسج سلولى
طبقه نوکر باب
طبقه ها
طبقه همکف ساختمان
طبقه و سلک اسقفان
طبقه وار
طبقه وازده اجتماع
طبقه ى اشراف
طبقه پایین
طبقه پست و پایین اجتماع
طبقه کارگر
طبقه کاسب و دکاندار
طبل
طبل بزرگ
طبل بیدار باش
طبل زدن
طبل زن
طبل سرخ پوستان
طبل هندى
طبل کوچک
طبل گوش
طبله
طبله مغناطیسى
طبله واقعه نگاره
طبله چاپ
طبى
طبیب
طبیب امراض عمومى
طبیب شارلاتان
طبیب قانونى
طبیب متخصص کوفت
طبیب ویژه گر سفلیس
طبیعت
طبیعت حیوانى
طبیعت ویژه
طبیعت گرایى
طبیعت یا ماهیت چیزى را عوض کردن
طبیعى
طبیعى شدن
طبیعى و دست نخورده
طبیعى کردن
طحال
طحالى
طر سر و صدا
طراح
طراح ریزى
طراح لباس
طراح مدارهاى منطقى
طراح نقشه
طراحى
طراحى روى پارچه
طراحى شبیه شبنم یخ زده
طراحى قلاب دوزى
طراحى مجدد کردن
طراحى منطقى
طراحى نطقى
طراحى پیمانه اى
طراحى کردن
طراحى کلیات
طراحى گردى
طرار
طرارى
طراوات بخش
طراوت و شادى
طراوت و چالاکى
طرب
طرب انگیز
طربناک کردن
طربوش
طرح
طرح اساسى
طرح بندى
طرح بندى مدرک
طرح بندى پرونده
طرح حروف
طرح خانه خانه مورب پارچه
طرح خطى
طرح خلاصه
طرح خیالى
طرح دادن
طرح دعوى در دادگاه
طرح دعوى کردن
طرح رقص یا بالت را ریختن
طرح ریختن
طرح ریز
طرح ریزى
طرح ریزى سیستم
طرح ریزى عملیات صنعتى و نظامى برحسب خطوط مشخص و معین
طرح ریزى کردن
طرح صورت
طرح عمومى
طرح منطقى
طرح موضوعى
طرح نخستین لایحه قانونى در مجلس
طرح نشان دادن
طرح نقطه نقطه
طرح نهایى
طرح نویس
طرح نى مانند
طرح و نقشه کار
طرح وظیفه مندى
طرح پارچه برجسته چین خورده چین پلیسه
طرح پیشنهادى
طرح پیمانه اى
طرح کردن
طرح کردن و ساختن
طرح کلى
طرح یا الگوى اصلى
طرح یا نقشه اى تهیه کردن
طرحى
طرحى درخور ریختن
طرد
طرد کردن
طرز
طرز آرایش موى سر به طور پف کردن
طرز آویختن
طرز اداره
طرز ایستادن
طرز ایستادن یا قرار گرفتن
طرز برخورد
طرز بیان
طرز تشکیل
طرز تفکر
طرز تلفظ
طرز حکومت
طرز حکومت هیئت دولت
طرز راه رفتن
طرز رفتار
طرز زندگى
طرز سخن گفتن
طرز عمل
طرز فکر
طرز فکر عمومى
طرز فکر ویژه
طرز قرائت
طرز قرار گیرى
طرز قرارگیرى
طرز نمایش
طرز نوشتن
طرز پخش و انتشار موجودات در مناطق جغرافیایى
طرز کار
طرز گفتار
طرز یونانى
طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگى
طرزخطاب
طرزصحبت
طرزفکر
طرزکار
طرف
طرف باد
طرف توجه قرار دادن
طرف دعوى
طرف راست
طرف روبه خشکى
طرف صحبت
طرف معامله
طرف مقابل
طرف گفتگو
طرف یا سوى زیرین
طرفدار
طرفدار آزادى اراده
طرفدار آزادى فردى
طرفدار احیاى مذهبى
طرفدار ارعاب و تهدید
طرفدار استبداد
طرفدار استدلال نظرى
طرفدار استقلال داخلى
طرفدار اصلاحات اساسى
طرفدار اصول حکومت ملى
طرفدار اصول روحانیت و معنویت
طرفدار انگلیسها
طرفدار برترى نژادى
طرفدار برهنگى
طرفدار بودن
طرفدار تساوى انسان
طرفدار تفوق نژادى سفید پوستان
طرفدار تمرکز
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
طرفدار توزیع و تعدیل ثروت
طرفدار جدایى نژاد سفید و سیاه
طرفدار حفظ منابع طبیعى
طرفدار حقوق زنان
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلى
طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
طرفدار حکومت اشراف
طرفدار حکومت جهانى
طرفدار حکومت پارلمانى
طرفدار خود کردن
طرفدار خودمختارى
طرفدار داشتن یک همسر
طرفدار دولت فدرال
طرفدار سلطنت
طرفدار سلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
طرفدار سیاست موازنه
طرفدار سیاست موازنه اقتصادى
طرفدار سیاه پوست
طرفدار صنایع زیبا
طرفدار عمل
طرفدار فرهنگ اسلاو
طرفدار مرام اشتراکى
طرفدار ملت
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلى
طرفدار منع مسکرات
طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین
طرفدار پاپ
طرفدار یزدان سالارى
طرفدارانه
طرفدارى
طرفدارى از آزادى فردى
طرفدارى از آلمان
طرفدارى از اتحاد کشورهاى آمریکایى
طرفدارى از تقسیم اراضى بتساوى بین مردم
طرفدارى از حکومت جهانى
طرفدارى از رژیم سلطنتى
طرفدارى از زنان
طرفدارى از محله یا استان بخصوصى
طرفدارى از منع نوشابه هاى الکلى
طرفدارى کردن
طرفدارى کردن از
طرفدرانه
طرق و وسایل انجام چیزى
طرقه
طره
طره دار یا پرزدار کردن
طره شدن
طره شده
طره طره
طره کردن
طره گیسو
طریق
طریقت
طریقه
طریقه اقتصادى
طریقه مطلقه
طشت
طشت ساز
طشت لباسشویى
طشت کوچک
طعام
طعم
طعم تند و تیز
طعم جزیى
طعم و مزه چشى
طعمه
طعمه جویى
طعمه دادن
طعمه دهنده
طعمه را به قلاب ماهیگیرى بستن
طعمه شکار
طعمه شکارى
طعمه قرار دادن
طعمه کردن
طعمه یا دام یا تورى براى گرفتن اردک و مرغان دیگر
طعمه یا چیز جالبى که سبب عطف توجه دیگرى شود
طعن
طعنه
طعنه آمیز
طعنه آمیزى
طعنه اى
طعنه زدن
طعنه زن
طغرا
طغیان
طغیان آب
طغیان رود
طغیان شدید و وسیع آب اقیانوس
طغیان مجدد
طغیان کردن
طغیان کننده
طغیان گر
طفره
طفره رفتن
طفره رفتن از
طفره رو
طفره روى
طفره زدن
طفره زدن از
طفره زن
طفره زنى
طفره نزدنى
طفره و تعلل
طفره پذیر
طفل
طفل در رحم
طفل رضیع
طفل شیرخوار
طفل مانند
طفل ها
طفل یتیم
طفلى مبتلا به یرقان ازرق
طفلى که در موقع تعمید به پسر خواندگى روحانى شخص در مى آید
طفولیت
طفیلى
طفیلى بودن
طفیلى شدن
طفیلى کردن یاشدن
طلا
طلا ساز
طلادار
طلاق
طلاق دادن
طلاقت لسان
طلاى سفید
طلاکوبى
طلایه
طلایه دار
طلایى
طلایى رنگ
طلایى کردن
طلب
طلب حق
طلب شدن جانور
طلب شده
طلب مغفرت
طلب کردن
طلب کننده
طلبه علوم دینى
طلبکار
طلبیدن
طلسم
طلسم آمیز
طلسم را باطل کردن
طلسم عشق
طلسم کردن
طلسم گر
طلسم یا افسونى که اکثرا توسط سیاهان آفریقا استعمال مى شده است
طلسمى
طلسمى به شکل ستاره پنج راس
طلق
طلق زدن به
طلق مانند
طلقى
طلوز کرده
طلوع
طلوع آفتاب
طلوع خورشید
طلوع ماه
طلوع کردن
طلیعه چیزى بودن
طماع
طمث
طمطراق
طمع
طمع به چیزى داشتن
طمع ورزیدن
طناب
طناب اتصال بادبان به نوک عرشه کشتى
طناب انداختن
طناب باز
طناب باز کن
طناب بازى
طناب باف
طناب بافى
طناب بند بازى
طناب بندبازى
طناب بوکسل
طناب حافظ بادبان اصلى
طناب خفت دار
طناب دار
طناب را از شکاف یا سوراخ گذراندن
طناب رخت شویى
طناب زنگ
طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
طناب سیمى
طناب سیمى ضخیم
طناب فولادى مخصوص نگاه داشتن کشتى در حوضچه
طناب قرقره
طناب مخصوص صید بالن
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتى
طناب مخصوص یدک کشیدن چیزى
طناب نازک
طناب هاى نگاه دارنده کشتى درحوضچه
طناب و قرقره
طناب پرچم
طناب چوبه دار
طناب کشى
طناب کنار نردبان که به جاى نرده یا دستگیره به کار مى رود
طناب کوتاه
طناب کوتاه براى کشیدن چیزى
طناب گشا
طناب یا بند ساخته شده از ترکه نرم
طناب یا رسن نجات غواص
طناب یا ریسمانى که به وسیله آن چیزى را مى کشند
طناب یا زنجیر زیرین دکل یا بادبان
طنابدار
طنابراه
طنابى
طنابى شکل
طنابى که به وسیله آن چیزى را مى کشند یا این که روى زمین کشیده مى شود
طنابى که به پاى بادبان بسته مى شود
طناز
طنازى
طنازى کردن
طنز
طنز گفتن
طنز گو
طنین
طنین افکندن
طنین انداختن
طنین انداز
طنین انداز شدن
طنین بلند
طنین دار
طنین دار شبیه صداى زنگ
طنین داشتن
طنین زدا
طنین زنگ
طنین زنگ ایجاد کردن
طنین صدا
طنین صداى ساعت
طنین متناوب
طنین موزون
طنین ناقوس
طنین ناقوس ها
طهارت
طواف
طوافى
طوافى کردن
طور
طور دیگر
طوطى
طوطى استرالیا
طوطى برزیلى
طوطى دم بلند آمریکاى جنوبى
طوطى زلاند جدید
طوطى سبز رنگ و منقار و پا قرمز
طوطى سبز زیتونى رنگ زلاند جدید
طوطى سبز و کوچک
طوطى صفت
طوطى وار
طوطى وار گفتن
طوطى کاکل سفید
طوطى کاکلى استرالیایى
طوطى کوچک استرالیایى که از شهد گلها تغذیه مى کند
طوطى کوچک دراز دم
طوطى کوچک دراز دم و سبز رنگ
طوفان
طوفان ایجاد کردن
طوفان تگرگ
طوفان شدید
طوفان شمال غربى
طوفان شن
طوفان غربى
طوفان مستقیم
طوفان موسمى
طوفان ناگهانى
طوفان همراه با تگرگ
طوفان هوا
طوفان یا رگبار تگرگ
طوفان یا گرداب شدید
طوفانى
طوق
طوق بندگى
طوقدار
طوقه
طوقه خارجى چرخ
طوقه دار
طوقى
طوقى اروپایى
طول
طول المدت
طول بال هاى هواپیما
طول جغرافیایى
طول دادن
طول داده
طول عمر
طول موج
طول و تفصیل در کلام
طول چیزى برحسب فوت
طول کشیدن
طول کلمه
طولا
طولامه
طولانى
طولانى و خسته کننده
طولانى و دراز
طولانى کردن
طولانى کننده
طولمه
طولى
طولى نکشید
طومار
طومار نوشتن
طومار پیچیده
طومارى
طوپاق
طویل
طویل المدت
طویل و ظریف
طویله
طویله خوک
طى
طى شدن
طى کردن
طپانچه دست ساخته
طیاره
طیاره تندرو
طیب خاطر
طیف
طیف بین
طیف بین خورشید
طیف بینى
طیف سنج
طیف نما
طیف نگار
طیف نگاره
طیفى
خرید ارز دیجیتال
فال حافظ آنلاین
ثبت دامنه
هاست وردپرس
خرید بیت کوین
خرید هاست
لینک ها
خرید تتر
خرید ارز دیجیتال
هاست وردپرس
هاست لینوکس
نمایندگی هاست
بهترین هاست
خرید اپل آیدی
خرید فالوور اینستاگرام
معنی اسم
A
B
C
D
E
F
G
H
I
J
K
L
M
N
O
P
Q
R
S
T
U
V
W
X
Y
Z
آ
ا
ب
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
Copyright © 2016
معنی و ترجمه کلمات