دیکشنری و ترجمه آنلاین کلمات
دیکشنری انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی
خرید ارز دیجیتال
ترجمه
دیکشنری انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی | ترجمه لغات تخصصی و تلفظ لغات انگلیسی
لیست کلمات حرف ع در زبان انگلیسی و دیکشنری
عابد
عابد ریاکار
عابر
عاج
عاج تمساح
عاج دندان
عاجز
عاجز از ادامه بقا در اثر ساختمان نژادى و ارثى
عاجز از کنترل خود در اثر شادى
عاجز شدن
عاجز و درمانده کردن
عاجز کردن
عاجز کننده
عاجل
عاجلانه
عاجى
عاد کننده
عادات
عادات و رسوم قومى
عادات و رسوم و اصطلاحات عبرى
عادت
عادت بخوردن مختصرى غذا و جویدن کامل آن
عادت به استفاده از یک دست پیش از دست دیگر
عادت جارى
عادت دادن
عادت روزانه
عادت زندگى
عادت ماهیانه زنان
عادت نکرده
عادت کردن
عادت یا خوى همیشگى
عادتا تکرار کردن
عادتى
عادل
عادلانه
عاده
عادى
عادى بودن
عادى شدن
عادى کردن
عادى یا روزمره کردن
عار
عارض
عارضه
عارضه صرفى
عارضى
عارف
عارف بحقایق
عارى
عارى از
عارى از احساسات
عارى از تطور و الهام
عارى از تعصب
عارى از جذبه یا میل جنسى
عارى از جزئیات
عارى از حس مسئولیت
عارى از خیال
عارى از زندگى
عارى از شاخه کردن
عارى از شرم
عارى از عشق
عارى از فایده
عارى از فریبندگى
عارى از لطف
عارى از لطف و مزه
عارى از متانت
عارى از معنى
عارى از مه
عارى از نفس پرستى
عارى از هوش
عارى از کیفیات واقعى نمودن
عارى بودن
عارى ساختن
عارى کردن
عاریه
عاریه اى بسته به میل دیگرى
عاریه دادن
عازم
عازم به سوى
عازم جنوب
عازم دریا شدن
عازم رفتن
عازم شدن
عازم شمال
عازم میهن
عازم ناحیه دور دست
عازم کارى شدن
عاشق
عاشق بودن
عاشق خود
عاشق دلخسته
عاشق سرقت
عاشق شدن
عاشق شکل و ظاهر کتب
عاشق صحنه نمایش
عاشق عکاسى
عاشق موسیقى
عاشق پیشه
عاشقانه
عاصى
عاطفه
عاطفه اى
عاطل
عاق
عاق کردن
عاقبت
عاقبت امر
عاقبت اندیش
عاقبت به خیر
عاقبت بین
عاقبت داستان
عاقبت نیندیشى
عاقرقرحا
عاقل
عاقل در امور مادى
عاقلانه
عاقلى
عالم
عالم آخرت
عالم اسفل
عالم اشرافیت
عالم اموات
عالم باقى
عالم به زبان و علوم عربى
عالم به غیب یا آینده
عالم ثانى
عالم حیوانى
عالم در آئین نماز
عالم در علم بدیع
عالم روحانى
عالم رویا
عالم شناسى
عالم شیکى و مدپرستى
عالم صغیر
عالم علم الحیات
عالم علم ریاضى
عالم غیر مادى
عالم فانى
عالم مسیحیت
عالم نسوان
عالم نما
عالم و دانشمند
عالم وجود
عالم یهودى
عالمانه
عالمگیر
عالى
عالى ترین
عالى ترین افسر نیروى دریایى
عالى ترین نشان انگلیس به نام نشان بند جوراب
عالى رتبه
عالى ساختن
عالى فطرت
عالى مرتبه
عالى مقام
عالى نسب
عالى نما
عالى کردن
عالیترین مرجع روحانى
عالیترین نوع
عالیجناب
عالیرتبه
عام
عام منظوره
عام کردن
عام گرایى
عامل
عامل احساس
عامل احیا کننده
عامل انتشار عقاید
عامل بالقوه
عامل بند آورنده جریان خون
عامل بندى
عامل تکرار جرم
عامل خارجى
عامل در نفس خود
عامل درزگیر
عامل دست دوم
عامل رسوب
عامل رشد
عامل رنگى ملکول
عامل ضد طاعون
عامل ضد کم خونى وخیم
عامل طفیلى کش
عامل عکس العمل
عامل غیر طبیعى
عامل فعل و انفعال اجسام شیمیایى در اثر مجاورت
عامل فى نفسه
عامل مانع شونده
عامل محافظ حفاظ
عامل محرک
عامل محرک کل
عامل مشترک
عامل ممانعت
عامل موثر
عامل موثر در ازدیاد گویچه هاى قرمز خون یا هموگلوبین
عامل موجب ترشح
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثى است
عامل نقل و انتقال امراض
عامل و موجد ترحم و تاثر
عامل واکنش
عامل پایین درجه
عامل پریشانى
عامل کارگر
عامل کاهش دهنده فعالیت بدنى
عامل کم کننده
عاملى که براى از بین بردن علف ها و گیاهان به کار مى رود
عاملیت بالفعل
عاملیت بالقوه
عاملیت جزء
عامه
عامى
عامیانه
عامیت
عاید شونده
عایدات
عایدات حاصله از کسب و کار را براى سرمایه گذارى مجدد کنار گذاردن
عایدى
عایدى اضافه برحقوق
عایدى اکتسابى
عایدى داشتن
عایدى فعالیت
عایق
عایق آب
عایق باران
عایق بندى
عایق دار کردن
عایق شعله
عایق صدا
عایق مقاومت
عایق هوا
عایق کردن
عایق کننده
عایق گاز
عایق گذارى
عایق گرما
عبا
عبادت
عبادت بامدادى
عبادت ساعت 12
عبادت سه روزه
عبادت شامگاهى
عبادت نیمه شب
عبادت کردن
عبادتى
عبادتگاه رئیس راهبان کلیسا
عبارات و اصطلاحات ایتالیایى
عبارت
عبارت برجسته و ملودى در موسیقى درام واگنر که چند دفعه تکرار مى شود
عبارت بودن از
عبارت بى معنى
عبارت تسبیحى
عبارت سازى
عبارت قیدى
عبارت مثبت
عبارت مشخص یک طبقه
عبارت مصطلح
عبارت منتخبه از یک کتاب
عبارت نمونه ادبى
عبارت نویس
عبارت پرداز
عبارت پردازى
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندى
عبارتى
عباى کوتاه شانه پوش
عبث
عبثى
عبرانى
عبرانى کردن
عبرت
عبرى
عبو و مرور
عبو و مرور وسایط نقلیه
عبودیت
عبور
عبور از مانع
عبور از ماوراء چیزى
عبور از پهلوى کسى بدون توجه به او
عبور با هواپیما از فراز منطقه اى
عبور جاده
عبور دادن
عبور سریع
عبور نور از یک عضو
عبور و مرور
عبور کردن
عبور کردنى
عبور کشتى از دریچه سد میان بالابر
عبور کننده از سرتاسر قاره
عبور کننده از پوست
عبور کننده از یخچال
عبوراً چیزى را لمس کردن
عبوس
عبوس بودن
عبوسانه
عبوسى
عبید بودن
عتاب
عتاب کردن
عتیق
عتیقه
عتیقه شناس
عثمانى
عجالتا
عجانى
عجب
عجبا
عجرم
عجز
عجز از پرداخت دیون
عجز و لابه کردن به
عجله
عجله و سرعت
عجله کردن
عجله کننده
عجوزه
عجوزه مارموى
عجوزه وار
عجول
عجول شتابکار
عجول شدید
عجول و بى دقت
عجول و بى پروا
عجولانه
عجیب
عجیب و جالب
عجیب و شگفت انگیز
عجیب و غریب
عجیبانه
عدالت
عداوت
عداوت کردن
عدد
عدد اصلى
عدد اصم
عدد افزوده شده
عدد اول
عدد بى انتها و معتنى به
عدد بى کاست
عدد بیست
عدد بیست و یک
عدد تام
عدد تصادفى
عدد حقیقى
عدد خودرس
عدد درست
عدد ده
عدد دهدهى
عدد دودویى
عدد زوج
عدد زیر رادیکال
عدد سى
عدد سیزده
عدد شاخص
عدد شانزده شانزدهى
عدد شبه تصادفى
عدد صحیح
عدد صحیح مثبت
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
عدد صد
عدد صفر
عدد طبیعى
عدد فردى
عدد فیبوناجى
عدد مختلط
عدد مربع
عدد مرکب
عدد مضاعف
عدد نامنفى
عدد ناگویا
عدد نه
عدد نود
عدد نوزده
عدد هشت هشتى
عدد هشتاد
عدد هفت
عدد وصفى یا ترتیبى
عدد پنج
عدد چهار
عدد چهارده
عدد کم
عدد گویا
عدد یا علامت هفتاد
عدد یازده
عدد یک
عدد یک با 108 صفر
عدد یک با 12 صفر
عدد یک با 15 صفر بتوان 2
عدد یک با 18 صفر
عدد یک با 18 صفر به توان 2
عدد یک با 21 صفر
عدد یک با 24 صفر
عدد یک با 303 صفر
عدد یک با 33 صفر
عدد یک با 36 صفر
عدد یک با 36 صفر بتوان 2
عدد یک با 42 صفر بتوان 2
عدد یک با 45 صفر بتوان 2
عدد یک با 54 صفر
عدد یک با 72 صفر
عدد یک با 84 صفر بتوان 2
عدد یک با 96 صفر
عدد یک با تعداد صفرهاى بتوان ده بتوان ده بتوان صد
عدد یک با شصت صفر
عدد یک با صد صفر در جلوى آن
عدداصلى
عددصفر
عددهشت
عددى
عددى و الفبایى
عددى که از عدد دیگر کسر مى شود
عددى که دلالت بر حجم کند
عددى که هوش و زیرکى شخص را نشان مى دهد
عددکاو
عددیک با ششصد صفر
عدس
عدس آبى
عدسى
عدسى اکروماتیک
عدسى درونى دوربین یاذره بین
عدسى دوربین عکاسى داراى کانون متغیر
عدسى سر دوربین یامیکروسکپ
عدسى غیر آستیگمات
عدسى محدب یا آئینه مقعر
عدسى نور شکن
عدسى وار
عدسى گسترش
عدسک
عدسک آبى
عدسک دار
عدل
عدل بند
عدل بندى
عدم
عدم آمادگى
عدم آمادگى براى جدا شدن
عدم اتصال
عدم اتفاق
عدم اتکاء
عدم احترام
عدم احتمال
عدم ارتباط
عدم استعمال
عدم استفاده
عدم استقلال
عدم استنباط قضایا
عدم اشتغال
عدم اطاعت
عدم اطمینان
عدم اعتبار
عدم اعتدال هوا
عدم اعتقاد به ماده
عدم اعتماد به نفس
عدم اعسار
عدم اقامت
عدم اقتضا
عدم امانت
عدم امکان
عدم انبساط عضلات مجارى بدن و باقى ماندن آنها در حال انقباض دائم
عدم انطباق کانونى
عدم ایمان به نفس
عدم بلوغ
عدم تبعیض
عدم تجانس
عدم تجانس بین اعضاى مختلف
عدم تحرک
عدم تحقق
عدم تحمل
عدم تراضى
عدم تساوى
عدم تشابه
عدم تشخیص
عدم تصویب
عدم تطابق
عدم تطبیق
عدم تعادل
عدم تعقیب
عدم تعمد
عدم تعهد
عدم تغذیه
عدم تغییر باقیمانده در تغییرات طولى و خطى
عدم تقارن
عدم تمایل
عدم تمرکز
عدم تمرکز دادن
عدم تناسب
عدم تنافر
عدم توازن
عدم توافق
عدم توبه
عدم توجه
عدم توجه به عالم مادى
عدم توفیق
عدم تکافو
عدم تکامل
عدم تکرر
عدم ثبات
عدم جواز
عدم حساسیت
عدم حقیقت
عدم خلوص
عدم درک
عدم دسترسى
عدم دقت
عدم ربط
عدم رشد
عدم رشد فکرى
عدم رضایت
عدم رعایت
عدم رعایت آئین معاشرت
عدم رعایت آداب و رسوم
عدم سنخیت
عدم شمول
عدم شهرت
عدم صحت
عدم صلاحیت
عدم صمیمیت
عدم علاقه
عدم فعالیت
عدم قابلیت
عدم قابلیت بیع
عدم قابلیت سنجش
عدم قابلیت عبور
عدم قابلیت معاشرت
عدم قبول
عدم قبول چیزى به طور مودبانه
عدم قدرت تکلم
عدم لیاقت
عدم محبوبیت
عدم مداخله
عدم مراعات اصول اخلاقى
عدم مشارکت
عدم مطابقت
عدم مقاومت
عدم موافقت
عدم موفقیت
عدم نزاکت
عدم هضم
عدم هم آهنگى
عدم هم آهنگى داشتن
عدم همکارى
عدم همکارى عضلات محرکه
عدم وابستگى
عدم واقعیت
عدم وجود رنگ دانه در بدن
عدم وفق
عدم پذیرش
عدم پرداخت خرجى یا نفقه
عدم پشتیبانى
عدم پیوستگى
عدم چسبندگى
عدم کار
عدم کاردانى
عدم کف نفس
عدم کفایت
عدم کنجکاوى
عدم یا فسخ همکارى
عدن
عده
عده تفنگدار
عده سربازان
عده کارمند آماده براى انجام امرى
عدو
عدول کردن
عدول کننده
عدیسه
عذاب
عذاب دادن
عذاب دهنده
عذاب نفس
عذر
عذر آورنده
عذر خواستن
عذر خواهى
عذر خواهى کردن
عذر قانونى
عذر نا پذیر
عرابه ى دسته ى موزیک سیار
عرابه یا چرخ شیر فروشى
عراده هواپیما
عراق
عراقى
عرب
عرب اسپانیولى
عرب بیابانى
عربده نبرد
عربستان
عربستان سعودى
عربى
عرش
عرش را سیر کرد
عرشه
عرشه آفتاب گیر کشتى
عرشه اى که در زیر آن ساختمان هاى غیر قابل نفوذ آب قرار گرفته
عرشه بدون سقف کشتى
عرشه دار کردن
عرشه زیرین کشتى جنگى
عرشه سبک فوقانى کشتى
عرشه فوقانى کشتى
عرشه منحنى عقب یا جلوکشتى
عرشه ناو هواپیمابر
عرشه کشتى
عرشه کوچک عقب کشتى
عرشه کوچک فوقانى کشتى
عرشى
عرصه
عرصه خانه و متعلقات آن
عرصه منازعه
عرض
عرض جغرافیایى
عرض حال دهنده
عرضا
عرضحال
عرضحال دادن
عرضحال دهنده
عرضه
عرضه بیش از تقاضا
عرضه داشت
عرضه داشتن
عرضه داشتنى
عرضه کردن
عرضى
عرضى ضمنى
عرضیت
عرعر
عرعر کردن
عرف
عرف همگان
عرفان
عرفانى
عرفاى منکر وجود خدا
عرفى
عرفى ساختن
عرفیت
عرق
عرق آبدار
عرق آلبالو
عرق آلوچه
عرق آور
عرق الذهب
عرق النساء
عرق بادیان
عرق بدن
عرق جو سیاه
عرق جوش
عرق خالص
عرق خرما که با آب گرم مخلوط شود
عرق خشک شده روى پشم گوسفند
عرق خورد
عرق خوردن
عرق دو آتشه
عرق روسى
عرق ریختن
عرق ریزى
عرق زا
عرق زیاد بدن
عرق زیره
عرق سوز
عرق صبر زرد مکزیکى
عرق نارگیل و برنج
عرق نیشکر
عرق کافور زدن
عرق کردن
عرق کش
عرق کشى
عرق کشى کردن
عرق گرفتن از
عرق گز
عرق گزى
عرق گندم که داراى آب میوه گوجه باشد
عرق گیر
عرق گیر اسب
عرق گیر کرکى
عرقى
عرقچین
عرقچین سفید
عرقگیر
عروج
عروج عیسى به آسمان
عروجى
عروس
عروس جنگل
عروسى
عروسى دوباره
عروسى ناجور
عروسى نکرده
عروسى کردن
عروسى کردن با
عروسى کرده
عروسک
عروسک بازى
عروسک خیمه شب بازى
عروسک دلقک نماى خیمه شب بازى
عروسک سیاه و عجیب و غریب
عروسک سیاه و عجیت و غریب
عروسک وار
عروسک پارچه یى
عروضى
عروق خونى
عروق شعریه
عریان
عریان بودن
عریان کردن
عریان گرایى
عریان گرى
عریب
عریض
عریض کردن
عریضه
عریضه نگار
عریضیه
عزا
عزادار
عزادارى
عزادارى کردن
عزب
عزبى
عزت
عزت نفس
عزل
عزل از پادشاهى
عزل نمودن
عزل کردن
عزم
عزم راسخ
عزیز
عزیز داشتن
عزیز دردانه
عزیز کردن
عزیزترین چیز نزد شخص
عزیزم
عزیمت
عزیمت کردن
عزیمت کن
عسر البلع
عسرالبلع
عسرالبول
عسرالتنفس
عسرالطمث دشتاک
عسل
عسل دار
عسلاب
عسلبند
عسلى
عسلى تاشو
عسلى کردن
عسلک
عشا ربانى
عشاء ربانى توام با موسیقى و بخور
عشاى ربانى ساده
عشاى ربانى یا شام خداوند
عشایى
عشبه
عشبه بیابانى
عشبه خیلون
عشر
عشر دهنده
عشر گرفتن
عشر گیرنده
عشرت طلب
عشرتکده
عشریه
عشق
عشق ابلهانه ورزیدن
عشق الهى
عشق باز
عشق بازى
عشق بازى کردن
عشق بازى کردن با
عشق به خود
عشق به خود بسته یاغرض لود
عشق خوش فرجام
عشق داشتن
عشق زیاد
عشق مفرط
عشق و عاشقى
عشق و هنر
عشق ورزى
عشق ورزى و مجامعت بدون مراعات آئین ازدواج
عشق ورزیدن
عشق پاک
عشق یا جنون نسبت به بالت
عشق یا کینه خود را آشکار کردن
عشقه چشم خروس
عشقى
عشوه
عشوه گر
عشوه گرى
عشیره
عصا
عصا یا چوپ صاحب منصبان
عصا یا گرز
عصاره
عصاره لیموترش
عصاره گرفتن
عصاره گیر
عصاره گیرى
عصاره یا شیره افرا
عصاى آب یاب
عصاى افسران
عصاى خیزران
عصاى زوار
عصاى زیر بغل
عصاى سرفلزى
عصاى سرکج
عصاى سلطنتى
عصاى سه دندانه
عصاى چاووش
عصایى شکل
عصب
عصب باصره
عصب جمجمه
عصب دماغى
عصب شامه
عصب شناسى
عصب کاسه سر
عصبانى
عصبانى بودن
عصبانى شدن
عصبانى و ناراحت کردن
عصبانى کردن
عصبانى کننده
عصبانیت
عصبانیت فوق العاده
عصبى
عصبى مربوط به اعصاب
عصبى و عضلانى
عصبى و هیجان زده
عصر
عصر آهن
عصر به خیر !
عصر تاریخى
عصر حجر
عصرانه مفصل
عصرانه چاى
عصعص
عصعصى
عصیان
عصیر لوزالمعده
عضاده
عضلات عقب ران
عضلانى
عضلانى بودن
عضلانى و عصبى
عضله
عضله اى که منقبض شود
عضله بالابر
عضله برون گرداننده
عضله خم کننده
عضله خیاطه
عضله دور کننده
عضله دوسر
عضله ذوذنقه
عضله راجعه
عضله قلب
عضله ماسکه
عضله مستعرضه
عضله مضو
عضله ممدده
عضله نگاهدارنده
عضله ى منبسط
عضو
عضو آکادمى
عضو اتاق بازرگانى جوانان
عضو اتحادیه
عضو اتحادیه صنفى
عضو ارتش
عضو ارشد
عضو انجمن
عضو انجمن دانش
عضو انجمن شهر
عضو انجمن شهردارى
عضو انجمن علمى
عضو انجمن هاى خواهرى و خدمات اجتماعى
عضو انجمن یا اجتماع کمونیستى
عضو بادبزنى
عضو باشگاه روتارى
عضو بدن
عضو بویایى
عضو تازه حزب
عضو تازه کار تیم ورزشى دانشگاه
عضو تناسلى نر در نهانزادان
عضو تیم
عضو ثابت موسسه
عضو جلو
عضو جمعیت راهبان یا درویشان فرقه فرانسیس مقدس
عضو جمعیت فراماسون
عضو جمعیت کوکلس کلان
عضو جوش خورده
عضو حزب
عضو حزب دموکرات
عضو حزب سوسیال دمکرات روسیه
عضو حزب محافظه کار انگلیس
عضو حزب محافظه کار قدیم
عضو حزب نازى آلمان هیتلرى
عضو حزب ویگ در انگلیس قدیم
عضو حس
عضو حساس شنوایى بى مهرگان
عضو حسى
عضو حسى که توسط محرک خارجى تحریک مى شود
عضو خانواده
عضو دافع فضولات بدن
عضو دانشکده
عضو دانشکده یا دانشگاه
عضو دسته اى در کلیسا
عضو دسته برادران مذهبى
عضو دسته نجات غریق و امثال آن
عضو دسته نمایش دهندگان
عضو دسته ى اشراف
عضو دسته ى موسیقى
عضو دسته یا حزب طرفدار حکومت عده معدود
عضو رابط
عضو رسمى
عضو زجاجى
عضو سازمان هاى سرى و مخفى
عضو سرکج یا قلاب مانند
عضو سلسله پادشاهان
عضو سندیکا
عضو شبیه لایه
عضو شناسى
عضو شورا
عضو شوراى کشیشان کاتولیک
عضو صنوف ممتازه اجتماع
عضو طبقه اشراف
عضو طبقه دوم
عضو طبقه کارگر
عضو على البدل
عضو فراموش خانه
عضو فراموشخانه
عضو فرقه اى از راهبان مرتاض اهل سکوت
عضو فرقه اى از صلیبیون نظامى قرون وسطى
عضو فرقه راهبان دومى نیکن
عضو فرقه مذهبى به نام انجمن عیسى که به وسیله لایولا تاسیس شد
عضو فرقه مذهبى مخالف دولت
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
عضو فرقه کویکر
عضو فرهنگستان
عضو قبیله یا طایفه
عضو لژیون
عضو مادگى
عضو متحد و یک رنگ
عضو مجلس
عضو مجلس اعیان
عضو مجلس سنا
عضو مجلس قانونگذارى
عضو مجمع اتفاق ملل
عضو مجوف و توخالى
عضو محفل
عضو موثر
عضو مولد تخم یا هاگ
عضو مولد هاگ در گیاهان پست
عضو نمازخانه
عضو نوارى شکل
عضو نیروى هوایى
عضو هیئت
عضو هیئت انتخاب کنندگان
عضو هیئت قانونگذارى
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
عضو هیئت منصفه
عضو پیشاهنگى دختران
عضو پیوسته
عضو پیوند شده
عضو ژورى
عضو کلیسا
عضو کلیساى شرقى
عضو کلیساى قدم سوریه و عراق
عضو کلیساى کاتولیک
عضو کلیساى کاتولیک رومى
عضو کنگره یا مجلس قانون گذارى آمریکا
عضو کیسه مانند جانور
عضو گازانبرى جانوران
عضو یا اندام قیفى شکل
عضو یا قسمت قبضه مانند
عضو یا موجود چند شکلى
عضودار
عضوطبقه متوسط جامعه
عضوهیئت قانون گذارى یک شهر
عضوى
عضوى که در احشاء واقع شده است
عضویت
عضویت خود بخودى
عضویت دادن
عطا
عطا کردن
عطاء کردن
عطار
عطارد
عطارى
عطارى خواربار فروشى
عطر
عطر زدن
عطر زده
عطر سازى
عطر سنبل
عطر فروش
عطر فروشى
عطر مخصوص پمادموى سر
عطر ملایم
عطر و بوى
عطر گل
عطر یاسمین
عطردان
عطرگل
عطرگل سرخ
عطرگیرى به وسیله ى روغن هاى جاذب
عطریات
عطسه
عطسه آور
عطسه اى
عطسه کردن
عطش
عطش بیش از حد
عطش دار
عطف
عطف به
عطف به ماسبق
عطف به ماسبق کننده
عطف بگذشته
عطف بیان
عطف توجه
عطف کردن
عطف کردن به
عطف کننده به ماسبق
عطفى
عطوفت
عطیه
عطیه الهى
عظم عانه
عظم عجز
عظم لوزه ى حلقى
عظمت
عظمت حجم
عظیم
عظیم الجثه
عظیم الجثگى
عظیم ترین
عفت
عفت و عصمت
عفریت
عفریته
عفو
عفو تقصیر
عفو عمومى
عفو عمومى کردن
عفو مشروط
عفو کردن
عفونت
عفونت انگلى پستانداران و پرندگان و انسان
عفونت خون
عفونت خون به وسیله ارگانیسم هاى چرکى
عفونت زا
عفونت قارچى
عفونت مجدد
عفونى
عفونى کردن
عفیف
عقاب
عقاب دریایى
عقاب گر
عقابى
عقار
عقاید اشتراکى لنین
عقاید تعصب آمیز
عقاید قرون وسطایى
عقاید لوتر و کلیساى او
عقاید مندل
عقاید ناسیونالیزم خیلى افراطى
عقاید نهیلیستى
عقاید و افکار محدود محلى
عقاید یا سیاست شرقى
عقاید یا قلمرو نفوذ اشراف پروسى
عقب
عقب افتادن
عقب افتادن از
عقب افتاده
عقب افتادگى
عقب انداختن
عقب انداز
عقب بردگى
عقب تر
عقب تراز
عقب ترین
عقب ترین بازى کن
عقب ترین قسمت کشتى
عقب دار
عقب رفتن
عقب زدن
عقب زنى
عقب صف
عقب ماندن
عقب مانده
عقب ماندگى
عقب ماندگى روانى و فکرى
عقب نشاندن
عقب نشستن
عقب نشینى
عقب نشینى کردن
عقب هر چیزى
عقب و جلو رفتن
عقب کشتى
عقب کشى
عقب کشیدن
عقب گذاشتن
عقب گرد
عقب گرد کردن
عقبه
عقبى
عقد
عقد غیر معوض
عقد کردن
عقده
عقده اى
عقده حقارت
عقده روحى
عقرب
عقرب وار
عقربه
عقربه ثانیه شمار
عقربه دقیقه شمار ساعت
عقربه ساعت شمار
عقربک
عقل
عقل اختیار
عقل سلیم
عقل معاش
عقل کل
عقل گرایى
عقلا
عقلا توجیه کردن
عقلانى
عقلانى کردن
عقلانیت
عقلایى
عقلى
عقید
عقیده
عقیده از قبل تشکیل شده
عقیده اغراق آمیز شخص نسبت بخودش
عقیده افراطى
عقیده اى
عقیده بر این که شکل و ساختمان بایستى منطبق با احتیاج باشد
عقیده برترى نژادى آلمان
عقیده به آخرت
عقیده به این که انسان مى تواند در اخلاق یا دیندارى به حد کمال برسد
عقیده به این که برخى حقایق را مى توان مستقیما و بدون استدلال دریافت
عقیده به این که جهان مادى از ذرات ریز ساده تشکیل شده است
عقیده به برابرى زن و مرد
عقیده به حفظ و رعایت مصالح عمومى ملل
عقیده داشتن
عقیده داشتن به
عقیده دینى
عقیده رایج
عقیده عامه
عقیده قبلى نسبت به چیزى
عقیده مارکس
عقیده مخالف
عقیده موروثى
عقیده نادرست
عقیق
عقیق جگرى
عقیق رنگارنگ
عقیق سبز
عقیق سرخ
عقیق سلیمانى
عقیقه جو
عقیم
عقیم ماندن
عقیم مانده
عقیم کردن
عقیم گذاردن
عقیم گذارى
عقیمى
علاء الدین
علائم اولیه مرض
علائم بعدى و ثانوى مرض
علائم ثانویه
علائم رمز تلگرافى مرس
علائم رمزى
علائم ریاضى
علائم مخابرات به وسیله نور
علائم مخصوص جمله جبرى
علائم مخصوص عبور وسایط نقلیه
علائم مرض
علائم مشخصه مرض
علائم نظارتى
علائم نقطه گذارى درجملات
علائم و اختصارات
علائم و نشان هاى مشخص کننده هر چیزى
علاج
علاج با آب
علاج بخش
علاج تجربه
علاج عام
علاج ناپذیر
علاج هر چیز
علاج پذیر
علاج پذیرى
علاج کلیه دردها
علاج کننده بهبودى دهنده
علاجى
علاقجات رعیتى
علاقمند
علاقمند بامور جنسى
علاقمند بغذاى خوب
علاقمند به
علاقمند به آب
علاقمند به اولاد
علاقمند به اکتشاف غار
علاقمند به جانور
علاقمند به جنس مخالف
علاقمند به دریانوردى
علاقمند به دزدى
علاقمند به زندگى خوب
علاقمند به شکار
علاقمند به شیرینى
علاقمند به صفحات گرامافون
علاقمند به فضانوردى و هوا نوردى
علاقمند به مد و سلیقه
علاقمند به موسیقى
علاقمند به چیزى
علاقمند به گرما
علاقمند بودن
علاقمند و متوجه
علاقمند کردن
علاقمندى به هنرهاى زیبا
علاقمندى به کشف و مطالعه غارها
علاقمندى به کلیسا
علاقمندى غیر عقلانى
علاقمندى وافر و بیش از اندازه
علاقه
علاقه به اجساد
علاقه به جنس مخالف
علاقه به غار شناسى
علاقه به نفس
علاقه خاص
علاقه داشتن به
علاقه دمدمى
علاقه شدید به چیزى
علاقه محلى
علاقه مختصر
علاقه مند
علاقه مند به سیاحت
علاقه مند ذینفع
علاقه نداشتن
علام
علامت
علامت - که بالاى حروف صدادار گذارده مى شود تا صداى آن بلندتر شود
علامت استفهام
علامت اشغال
علامت افسوس و تعجب
علامت اندوه و غم
علامت انزجار و بى صبرى
علامت انفصال
علامت باضافه
علامت بد مرض
علامت برابرى
علامت بعلاوه
علامت بودن
علامت تجارتى
علامت تجارتى گذاشتن
علامت تساوى
علامت تعجب
علامت تعجب حاکى از اهانت و تحقیر
علامت تعجب در هیجان و خشم و خوشى و وجد
علامت تفکیک
علامت توانا سازى
علامت تکیه ى صدا
علامت جذر
علامت دادن
علامت دار
علامت داغ
علامت در ثانیه
علامت درخواست
علامت دهنده
علامت دهى
علامت رادیکال
علامت رفع خطر
علامت رقمى
علامت رمزى
علامت زا
علامت زدن
علامت زمان سنجى
علامت سئوال
علامت سازى
علامت سفید
علامت سفید کردن
علامت سلاح
علامت سمعى
علامت سوال
علامت سکوت
علامت شروع
علامت صفر
علامت صلیب
علامت صلیب روى بدن یا سینه کشیدن
علامت ضربدر
علامت ضربدر یا به اضافه
علامت فاصله گذارى
علامت قیاسى
علامت لگاریتم منفى براى غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم در هر لیتر
علامت مانع
علامت ماه گرفتگى بر بدن
علامت متمایز کننده
علامت مخصوص
علامت مشخصه
علامت مصدر انگلیسى است
علامت منفى
علامت منها
علامت منها یا منفى
علامت مکث و وقفه در یونانى
علامت نجومى
علامت نقل قول
علامت نگهبان
علامت هاى متفاوت
علامت و مقدار
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید
علامت چاپى است به معنى عمداً چنین نوشته شده
علامت که در موارد زیر به کار مى رود
علامت گذار
علامت گذاردن
علامت گذارى
علامت گذارى با حروف
علامت گذاشتن
علامت یا نشان حجارى شده
علامت یا نشان نجابت خانوادگى
علامتى بدین شکل و
علامتى براى آرایشگاهها در انگلستان
علامتى که پس از یک نت قرار مى گیرد و نشان مى دهد که نت در چه گامى قرار دارد
علاوه بر این
علاوه کردن
علایم اختصارى
علت
علت العلل
علت انگیختگى
علت اولیه
علت براى عملى تا قاضى بتواند راى خود را بدهد
علت بقا
علت وجودى
علتى
علظ چرانى
علظ چرى
علف
علف آهوى سفید
علف بلند
علف بواسیر
علف بوریا
علف تازه
علف تازه مانده
علف تب بر
علف جاروب
علف خر
علف خشک
علف خشک کن
علف خنازیر
علف خوردن
علف دار
علف دان
علف دانه
علف دروکن
علف شبیه نى
علف شوره
علف شوره زار
علف شیر
علف صاف یا حصیر یا پوست درخت یا برگ خرما که براى ساختن کلاه حصیرى و خانه هاى حصیرى به کار مى رود
علف قلیاب
علف مار
علف مارماهى که گیاهى است دریایى
علف ماست
علف مانند
علف مبارک از تیره گل سرخیان
علف نقره اى
علف نیزار
علف هاى ریز و شناورى که روى سطح آب شیرین تشکیل چیزى به شکل حصیر سبز مى دهد و شامل جلبک هاى شناور نیز مى باشد
علف هرزه
علف پازهر
علف پنیر
علف چمن و چراگاه
علف چمنى
علف چیدن
علف چین
علف کش
علفزار
علفى
علقه
علم
علم آداب معاشرت
علم آسیب شناسى روانى
علم آشور شناسى
علم آوا شنود
علم اجسام
علم اجسام متحرک
علم احجار
علم احجار سماوى
علم احکام نجوم
علم اخلاق
علم اداره ى کلیساها
علم ارزش ها
علم ارزش یا خواص و نوامیس ذاتى اجسام
علم اساطیر
علم استحمام درمانى
علم استخوان شناسى
علم اشتقاق اسامى
علم اشتقاق لغات
علم اشتقاق لغات و طرز استعمال آنها
علم اصلاح نژاد انسان
علم اصوات
علم اصول
علم اغذیه لذیذه
علم اقتصاد
علم الاجتماع
علم الاخلاق
علم الاصوات
علم الحرکات
علم الحرکات بدن
علم الحیات
علم السنه و اشتقاق لغات و ساختمان و ترکیب کلمات و صرف و نحو
علم العبادات
علم العلاج
علم اللغات
علم الهیات نظرى
علم امراض مسرى
علم انسان شناسى
علم اوزان و مقادیر
علم اوضاع بیرونى و طبیعى زمین
علم ایمنى شیمیایى
علم بافت شناسى
علم بحث
علم بدیع
علم براهین جمجمه
علم برداشت محصول و بهره بردارى از خاک
علم بهداشت
علم بى هوشى
علم بیان
علم بینایى
علم تبدیل جرم بنیرو
علم تجزیه و تحلیل
علم ترتیب تاریخ
علم ترکیب لغات
علم تعادل آبگونه ها
علم تغذیه و رژیم غذایى
علم تفسیر
علم تنظیم و محافظت از کتب
علم توصیف جانوران و خوى آنان
علم توپخانه
علم تیراندازى با تیر و کمان
علم ثروت
علم جراثقال
علم جریان و تغییر شکل ماده
علم جغرافیا
علم حرکت اجسام پرتاب شونده
علم حساب
علم حشره شناسى
علم خزه شناسى
علم خواص هواو گازها
علم دارایى
علم دستور
علم دین
علم رده بندى
علم رنگ شناسى
علم روابط میان روان شناسى و فیزیک
علم روابط میان روان و تن
علم روان تنى
علم روشنایى
علم رویانیدن گیاهها
علم زبان
علم زنگ شناسى
علم ساختمان بدن انسان
علم سجع
علم سرطان شناسى
علم سعادت و رفاه زندگى بشر
علم سیاست
علم سیاسى
علم شار و موازنه آب هاى ساکن
علم شناسایى تلفظ کلمات و صداها
علم شناسایى طبیعت و ماهیت انسانى
علم شناسایى نشانه هاى بیمارى
علم شناسایى و مطالعه غدد مترشحه داخلى
علم شکسته بندى
علم شیمى
علم صرف
علم صرف و نحو
علم طبابت
علم طبیعى
علم طبیعیات و کالبد
علم عادت و طرز زندگى موجودات و نسبت آنها با محیط
علم عروض
علم علاج
علم عوارض شنوایى
علم غیب
علم فرآیندهاى زیستى
علم فروش
علم فصاحت
علم قیاس زمان
علم لایتناهى
علم لشکرکشى
علم لغات و معانى
علم مامایى
علم مدیریت
علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
علم مربوط به شناسایى اتم و استفاده از نیروى اتمى
علم مساحى
علم مطالعه ارتباط میان روان شناسى و زیست شناسى
علم مطالعه خواص و بوم شناسى و علل شیوع امراض حیوانى
علم مطالعه نژادها و اقوام
علم معانى
علم معانى بیان
علم مقیاسات و پیمانه ها
علم منطق
علم منطق جدلى
علم موجودات
علم مکانیک
علم میاه
علم میوه کارى
علم میکرب شناسى
علم ناخوشى هاى زنانه
علم ناخوشى هاى همه گیر
علم نجوم
علم نحو
علم نظرى
علم نیرو و جنبش آبگونه ها
علم هندسه
علم هوا شناسى
علم هیئت
علم هیپنوتیزم یا طریقه خواب آورى مصنوعى
علم ورزش
علم وظایف اخلاقى
علم وظایف الاعضاء
علم پرورش گیاهان و جانوران اهلى
علم پزشکى
علم پیدایش
علم پیرى شناسى
علم کامپیوتر
علم کتابدارى
علم کتابى
علم کردن
علم کنه شناسى
علم کیمیا
علم گیاهان
علما
علمى
علمى و بدون نظر خصوصى
علمى که در باره اثر نیرو بر اجسام بحث مى کند
علمى که در باره برجستگى هاى سطح زمین و علل پیدایش آنها بحث مى کند
علمى که در باره تجمع برف و یخ و انجماد در دوره هاى یخبندان بحث مى کند
علمى که در باره ترکیب و تغییرات شیمیایى پوسته زمین بحث مى کند
علمى که در باره خواص و بوم شناسى و علل شیوع امراض گیاهى بحث مى کند
علمى که در باره پدیده هاى شیمیایى سلول و بافت بحث مى کند
علمیات نرمش
علناً
علناً اظهار داشتن
علنى
علنى ساختن
علو
علو طبع
علو مقام
علوفه
علوفه حیوانات
علوفه دادن
علوم
علوم آگاهى
علوم اجتماعى
علوم اسرار آمیز از قبیل علم ارواح
علوم انسانى
علوم دقیقه
علوم ریاضى
علوم سبعه
علوم سیاسى
علوم مدنى
علوم مربوط به زمین شناسى
علوم معقول
علوم مقدماتى
علوم چهار گانه
علوم کامپیوتر
علومقام
علوى
على
على البدل
على البدلى
على رغم
على ورجه
علیت
علیحده
علیرغم
علیق
علیق اسب
علیق جمع آورى کردن
علیق دادن
علیل
علیل المزاج
علیل و ناتوان
علیل کردن
علیه
علیه انسان
علیه شخص خاصى
علیه منظور خود
علیه کسى ادعا نامه تنظیم کردن
علیه کسى اظهارى کردن
عم
عمارت
عمارت بزرگ
عمارت شهردارى
عمارت پارلمان ایالتى
عمارت چند دستگاهى
عمارت کلاه فرنگى
عمارت کنگره درشهر واشینگتن
عمامه
عمان
عمد
عمداً
عمداً انجام دادن
عمده
عمده دلالت کننده
عمده فروش
عمده فروش شراب
عمده فروشى
عمده فروشى کردن
عمدى
عمر
عمر متوسط
عمق
عمق سنج
عمق سنجى
عمق و یا انت هاى هر عضو مجوفى
عمق پیمایى کردن
عمق پیمودن
عمق یاب صوتى
عمقى
عمقى شدن
عمل
عمل آسیاب کردن
عمل آمدن
عمل آمیختن با
عمل آهکى شدن
عمل آوردن
عمل آورنده
عمل آورى
عمل آویختن
عمل امتزاج و جفت کردن
عمل انبار کردن علیق یاغله اى که بدین ترتیب نگاه داشته شود
عمل انتقال
عمل انجام شده
عمل اکثریت
عمل بار کردن
عمل باسمه کردن پارچه
عمل بالا بردن
عمل برداشتن تمام یا قسمتى از معده
عمل برون خطى
عمل بزرگ کردن
عمل بستن
عمل بلع
عمل بمباران اتمى
عمل به هم چسباندن
عمل بولى
عمل تبخیر
عمل تبدیل به هیدروژن
عمل تبدیل جسم بذرات کوچک
عمل تبرک کردن
عمل تجربى
عمل ترتیبى
عمل ترور کردن
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگرى
عمل ترکیب با ذغال
عمل تعصب آمیز
عمل تمیز کردن و پاک کردن
عمل تند و وحشیانه
عمل تنزل دادن
عمل تهمت زدن به خویشتن
عمل تهور آمیز
عمل تک مرحله
عمل تیز کردن
عمل تیز کردن به وسیله مالش
عمل جراحى
عمل جراحى براى درآوردن مانع جریان خون
عمل جراحى شکافتن جدار سینه
عمل جراحى و برداشتن مجراى ناقل منى براى عقیم کردن
عمل جراحى و برداشتن نسج ریه
عمل جراحى کردن
عمل جویدن
عمل خرد کردن یا آسیاب کردن
عمل خزیدن
عمل خصمانه باعث جنگ
عمل خطاب یا احضار کردن
عمل خلاف عقل
عمل خنجرى
عمل خیساندن
عمل درون خطى
عمل دسته بندى
عمل دسته جمعى
عمل دستى
عمل دوباره دویدن
عمل دوتایى
عمل دودویى
عمل دوشرطى
عمل ربودن
عمل ریز بافتن
عمل سوء
عمل سوار کردن
عمل سوراخ کردن
عمل شناس
عمل شنیع
عمل شکافتن
عمل شکفتن غنچه
عمل شیطانى
عمل طى کردن
عمل غلتان الوار و کنده درخت و انداختن آن به رودخانه
عمل فى نفسه
عمل لنگیدن
عمل لوزه
عمل متقابل
عمل متقابل کردن
عمل متمرکز کردن
عمل متهورانه و ابتکارى
عمل محصور شدن
عمل مستقل
عمل معکوس
عمل ملوک الطوایفى کردن
عمل ممتاز
عمل منطقى
عمل موازى
عمل موهن
عمل موهن انجام دادن
عمل مکیدن
عمل ناهمانى
عمل ناپذیر
عمل نسبت دادن به چیزى
عمل نفى
عمل نقض
عمل نقیض و
عمل نوبتى
عمل هرس کردن
عمل هم ارزى
عمل همانى
عمل همزاد
عمل همگام
عمل وند بلافصل
عمل پائیدن
عمل پاشیدن
عمل پذیر
عمل پر کردن تفنگ با گلوله
عمل پرت کردن
عمل پست و شیطنت آمیز
عمل پنهانى
عمل پى گم کردن
عمل پیراستن
عمل پیمودن
عمل پیچیدن
عمل چسباندن
عمل کاوى
عمل کردن
عمل کردنى
عمل کشیدن
عمل کفر آمیز کردن
عمل کمکى
عمل کننده
عمل کننده مانند دستگاه عصبى نباتى
عمل کوتاه کردن
عمل کود دادن
عمل گرا
عمل گرفتن
عمل گرفتن و ربودن
عمل گرم کردن
عمل گشا
عمل یا
عمل یا طریقه ساختن هر چیزى
عمل یا فعالیت رسوبى
عمل یا کار معلول و غیر عادى
عمل یاى شامل
عمل یگانى
عملاً
عمله
عمله ولگرد
عمله کارگر که کارش بیشتر از رنج بدنى بخواهد
عملواره
عملوند
عملوند لفظى
عملى
عملى بودن
عملى شدن
عملى کردن
عملکرد
عملکرد بى مراقب
عملکرد ماشین یا دستگاه
عملکرد موازى
عملکرد چند برنامه اى
عملکرد چند ترتیبى
عملکرد چند تکلیفى
عملگر بولى
عملگر تکین
عملگر دوتایى
عملگر رابطه اى
عملگر منطقى
عملگر نقیض و
عملگر یگانى
عملیات آکروباتى با هواپیما یا هواپیماى بدون موتور
عملیات انتظامى محلى براى حفظ امنیت
عملیات اکتشافى کردن
عملیات اکتشافى کردن پوئیدن
عملیات جنون آمیز در اثر اختلالات فکرى و روانى
عملیات جنگى
عملیات جنگى آموزشى
عملیات خصمانه
عملیات دسته جمعى
عملیات رقابت آمیز عنیف و شتاب آمیز
عملیات غیر نظامیان و شخصى ها در زمان جنگ
عملیات نظامى و جنگى را تمرین کردن
عملیاتى
عمه
عمه زاده
عمه مادرى
عمه پدرى
عمو
عمو بزرگ
عمو زاده
عمو سام
عمو یا دایى پدر و مادر
عمود
عمود بودن
عمودا
عمودى
عمودى بریدن
عمودى قرار دادن
عمودیت
عموم
عموماً
عمومى
عمومى و رایج
عمومى کردن
عمومیت
عمومیت دادن
عمگر
عمیق
عمیق ترین احساسات دل
عمیق ترین قسمت زیر پوست
عمیقا
عن
عناب
عنابیان
عناد
عناد آمیز
عناصر
عناصر سفید خون و سلول هاى سازنده آنها
عنان
عنبر
عنبر سائل
عنبر سائل آمریکایى
عنبر ماهى
عنبر کشمیرى
عنبرسائل
عنبرچه
عنبه هندى
عنبیه
عنبیه چشم
عنتر
عنصر
عنصر 43
عنصر آستانه اى
عنصر آسمانى
عنصر اصلى
عنصر القایى
عنصر ایست
عنصر با عدم تقارن مغناطیسى
عنصر برودتى
عنصر تاخیرى
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 1 و جرم اتمى 1.00794 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 10 و جرم اتمى 20.1797 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 101 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 102 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 103 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 104 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 105 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 106 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 107 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 108 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 109 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 11 و جرم اتمى 22.989770 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 110 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 111 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 112 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 114 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 116 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 118 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 12 و جرم اتمى 24.3050 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 13 و جرم اتمى 26.981538 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 14 و جرم اتمى 28.0855 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 15 و جرم اتمى 30.973761 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 16 و جرم اتمى 32.066 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 17 و جرم اتمى 35.4527 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 18 و جرم اتمى 39.948 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 19 و جرم اتمى 39.0983 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 2 و جرم اتمى 4.002602 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 20 و جرم اتمى 40.078 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 21 و جرم اتمى 44.955910 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 22 و جرم اتمى 47.867 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 23 و جرم اتمى 50.9415 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 24 و جرم اتمى 51.9961 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 25 و جرم اتمى 54.938049 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 26 و جرم اتمى 55.845 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 27 و جرم اتمى 58.933200 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 28 و جرم اتمى 58.6934 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 29 و جرم اتمى 63.546 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 3 و جرم اتمى 6.941 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 30 و جرم اتمى 65.39 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 31 و جرم اتمى 69.723 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 32 و جرم اتمى 72.61 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 33 و جرم اتمى 74.92160 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 34 و جرم اتمى 78.96 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 35 و جرم اتمى 79.904 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 36 و جرم اتمى 83.80 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 37 و جرم اتمى 85.4678 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 38 و جرم اتمى 87.62 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 39 و جرم اتمى 88.90585 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 4 و جرم اتمى 9.012182 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 40 و جرم اتمى 91.224 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 41 و جرم اتمى 92.90638 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 42 و جرم اتمى 95.94 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 43 و جرم اتمى 98 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 44 و جرم اتمى 101.07 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 45 و جرم اتمى 102.90550 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 46 و جرم اتمى 106.42 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 47 و جرم اتمى 107.8682 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 48 و جرم اتمى 112.411 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 49 و جرم اتمى 114.818 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 5 و جرم اتمى 10.811 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 50 و جرم اتمى 118.710 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 51 و جرم اتمى 121.760 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 52 و جرم اتمى 127.60 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 53 و جرم اتمى 126.90447 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 54 و جرم اتمى 131.29 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 55 و جرم اتمى 132.90545 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 56 و جرم اتمى 137.327 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 57 و جرم اتمى 138.9055 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 58 و جرم اتمى 140.116 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 59 و جرم مولى 140.907 گرم بر مول و چگالى 6.773 گرم بر سانتى متر مکعب
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 6 و جرم اتمى 12.0107 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 60 و جرم مولى 144.24 گرم بر مول و چگالى 7.00 گرم بر سانتى متر مکعب
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 61 و جرم مولى گرم بر مول و چگالى 7.264 گرم بر سانتى متر مکعب
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 62 و جرم اتمى 150.36 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 63 و جرم اتمى 151.964 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 64 و جرم اتمى 157.25 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 65 و جرم اتمى 158.92534 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 66 و جرم اتمى 162.50 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 67 و جرم مولى 164.930 گرم بر مول و چگالى 8.79 گرم بر سانتى متر مکعب
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 68 و جرم اتمى 167.26 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 69 و جرم اتمى 168.93421 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 7 و جرم اتمى 14.00674 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 70 و جرم اتمى 173.04 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 71 و جرم اتمى 174.967 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 72 و جرم اتمى 178.49 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 73 و جرم اتمى 180.9479 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 74 و جرم اتمى 183.84 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 75 و جرم اتمى 186.207 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 76 و جرم اتمى 190.23 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 77 و جرم اتمى 192.217 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 78 و جرم اتمى 195.078 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 79 و جرم اتمى 196.96655 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 8 و جرم اتمى 15.9994 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 80 و جرم اتمى 200.59 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 81 و جرم اتمى 204.3833 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 82 و جرم اتمى 207.2 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 83 و جرم اتمى 208.98038 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 84 و جرم اتمى 209 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 85 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 86 و جرم اتمى 222 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 87 و جرم مولى گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 88 و جرم اتمى 226 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 89 و جرم اتمى 227 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 9 و جرم اتمى 18.9984032 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 90 و جرم اتمى 232.0381 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 91 و جرم اتمى 231.03588 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 91 و جرم اتمى 238.0289 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 93 و جرم اتمى 237 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 94 و جرم اتمى 244 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 95 و جرم مولى گرم بر مول و چگالى 13.7 گرم بر سانتى متر مکعب
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 96 و جرم اتمى 247 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 97 و جرم مولى گرم بر مول و چگالى 14 گرم بر سانتى متر مکعب
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 98 و جرم اتمى 251 گرم بر مول
عنصر جدول تناوبى با عدد اتمى 99 و جرم اتمى 252 گرم بر مول
عنصر داده
عنصر رمز
عنصر شروع
عنصر شروع
عنصر شش بنیانى
عنصر شش بنیانى
عنصر فعال
عنصر فعال
عنصر فلزى
عنصر فلزى
عنصر فلزى سخت و آبى مایل به سفید
عنصر فلزى سخت و آبى مایل به سفید
عنصر فلزى مشتق از آلومینیوم
عنصر فلزى مشتق از آلومینیوم
عنصر قابل اشتعال
عنصر قابل اشتعال
عنصر مادى جرم و عمل خلاف قانون
عنصر مادى جرم و عمل خلاف قانون
عنصر مالکیت شرکت که به صورت سهام و گواهى نامه سهام درآمده
عنصر مالکیت شرکت که به صورت سهام و گواهى نامه سهام درآمده
عنصر مقاوم
عنصر مقاوم
عنصر منطقى
عنصر منطقى
عنصر نخستین
عنصر نخستین
عنصر نقیض و
عنصر نقیض و
عنصر پردازشى
عنصر پنجم یعنى اثیر یا اتر
عنصر کنشى
عنصر کنشى
عنصر گرمکن
عنصر گرمکن
عنصر یاى انحصارى
عنصر یاى انحصارى
عنصرى
عنصرى
عنف
عنف
عنقا
عنقا
عنقریب
عنقریب
عنن
عنن
عنوان
عنوان
عنوان تجلیلى
عنوان تجلیلى
عنوان جزء یا فرعى
عنوان جزء یا فرعى
عنوان دادن
عنوان دادن
عنوان دادن به
عنوان دادن به
عنوان دهنده
عنوان دهنده
عنوان دکترى
عنوان دکترى
عنوان روى نامه و امثال آن براى مردها
عنوان روى نامه و امثال آن براى مردها
عنوان روى پاکت
عنوان روى پاکت
عنوان سرصفحه روزنامه
عنوان سرصفحه روزنامه
عنوان غلط
عنوان غلط
عنوان فرعى
عنوان فرعى
عنوان فرعى مقاله
عنوان فرعى مقاله
عنوان قبل از اسم شخص
عنوان قبل از اسم شخص
عنوان لردى دادن به
عنوان لردى دادن به
عنوان مشخص
عنوان مشخص
عنوان مودبانه بانوان
عنوان مودبانه بانوان
عنوان نوشتن
عنوان نوشتن
عنوان نوشته روى چیزى
عنوان نوشته روى چیزى
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
عنوان پیام
عنوان پیام
عنوان چاپى بالاى کاغذ
عنوان چاپى بالاى کاغذ
عنوان چشمگیر مقاله
عنوان چشمگیر مقاله
عنوان کشیشان کلیساى هلند
عنوان کشیشان کلیساى هلند
عنوان کوچک هر یک از صفحات کتاب
عنوان کوچک هر یک از صفحات کتاب
عنوان گذارى
عنوان گذارى
عنوان یا لقب اهانت آمیز
عنوان یا لقب اهانت آمیز
عنوانى
عنوانى
عنوانى مثل آقا
عنوانى مثل آقا
عنوانى که با حروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد
عنوانى که با حروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد
عنوانى که یک درجه پایین تراز شوالیه بوده
عنوانى که یک درجه پایین تراز شوالیه بوده
عنکبوت
عنکبوت
عنکبوتى
عنکبوتى
عنکبوتى که تار مى تند
عنکبوتى که تار مى تند
عنکبوتیان
عنکبوتیان
عنکبوتیه
عنکبوتیه
عنیف
عنیف
عهد
عهد
عهد شکستن
عهد شکستن
عهد شکن
عهد شکن
عهد شکنى
عهد شکنى
عهد عتیق
عهد عتیق
عهد قدیم
عهد قدیم
عهد نامه
عهد نامه
عهد و میثاق
عهد و میثاق
عهد چهارم زمین شناسى
عهد چهارم زمین شناسى
عهد کردن
عهد کردن
عهده
عهده
عهده دار
عهده دار
عهده دار شدن
عهده دار شدن
عهده دار کردن
عهده دار کردن
عهده دارى
عهده دارى
عهده کسى برات کشیدن
عهده کسى برات کشیدن
عهده گیرى
عهده گیرى
عوا
عوا
عوارض
عوارض
عوارض باراندازى
عوارض باراندازى
عوارض بندرى
عوارض بندرى
عوارض زمین
عوارض زمین
عوارض گمرکى
عوارض گمرکى
عوارض گمرکى و دریایى
عوارض گمرکى و دریایى
عوارض یاحق حمل به وسیله لوله
عوارض یاحق حمل به وسیله لوله
عوارض یدک کشى
عوارض یدک کشى
عواطف بشرى
عواطف بشرى
عواقب
عواقب
عواقب بعدى
عواقب بعدى
عوام
عوام
عوام الناس
عوام الناس
عوام الناسى
عوام الناسى
عوام انگیز
عوام انگیز
عوام فریب
عوام فریب
عوام فریبى
عوام فریبى
عوام پسند سازى
عوام پسند سازى
عوام پسند کننده
عوام پسند کننده
عوامانه
عوامانه
عوامانه کردن
عوامانه کردن
عوامل
عوامل
عوامل توارثى غیر همردیف
عوامل توارثى غیر همردیف
عوامل صوتى که در رادیو و تلویزیون و فیلم سینمایى و غیره موجب صدا مى شود
عوامل صوتى که در رادیو و تلویزیون و فیلم سینمایى و غیره موجب صدا مى شود
عوامیت
عوامیت
عوجه
عوجه
عود
عود
عود زدن
عود زدن
عود زن
عود زن
عود شش سیمه
عود شش سیمه
عود فرنگى
عود فرنگى
عود مرض
عود مرض
عود نواز
عود نواز
عود چیزى
عود چیزى
عود کردن
عود کردن
عود کننده
عود کننده
عودالانبیاء
عودالانبیاء
عودالبرق
عودالبرق
عودت
عودت
عودزن
عودزن
عودسوز
عودسوز
عوض
عوض
عوض دادن
عوض دادن
عوض دار
عوض دار
عوض دهنده
عوض دهنده
عوض شدن
عوض شدن
عوض نشده
عوض نشده
عوض و بدل
عوض و بدل
عوض کردن
عوض کردن
عوض کننده
عوض کننده
عوضى نشان دادن
عوضى نشان دادن
عوضى گرفتن
عوضى گرفتن
عوعو
عوعو
عوعو کردن
عوعو کردن
عوعوکن
عوعوکن
عوم فریبى
عوم فریبى
عکاس
عکاس فورى
عکاسى
عکاسى به وسیله املاح پلاتین
عکاسى رنگى
عکس
عکس از روى چاپ سنگى برداشتن
عکس العمل
عکس العمل سیاسى
عکس العمل شناسى
عکس العمل غیر ارادى
عکس العمل نشان دادن
عکس باسمه اى روغنى
عکس بردار
عکس بردارى از سایه
عکس بردارى از ستارگان براى تحقیقات فضایى
عکس بردارى از مغز با اشعه مجهول
عکس بردارى برجسته نما و سه بعدى
عکس بردارى به وسیله تابش اشعه مجهول
عکس بردارى و کپى بردارى از ترسیمات به وسیله اثر نور بر روى کاغذ و غیره
عکس برداشتن از
عکس برگردان
عکس بزرگ شده
عکس خورشید
عکس ذره بینى از اجسام خیلى ریز
عکس رادیویى
عکس رنگى
عکس رنگى که به وسیله چاپ سنگى تهیه مى شود
عکس شخص محکوم
عکس فورى
عکس فورى گرفتن
عکس قضیه
عکس نیمرخ
عکس و تصویرى که با رنگ کارى فوق به دست آید
عکس چاپى
عکس یا تصویر صورت
عکس یا قسمتى از کتاب یا روزنامه که بریده شده
عکس یاخطى که از پشت روشنایى به آن بیندازند
عکسبردارى
عکسبردارى از شبکیه چشم
عکسبردارى از مسافات دور
عکسبردارى اکتشافى
عکسبردارى با اشعه ایکس
عکسبردارى به وسیله اشعه مجهول
عکسبردارى به وسیله چاپ سنگى
عکسبردارى رادیو
عکسبردارى رادیویى
عکسبردارى کردن
عکسى
عکسى که از چند قطعه عکس به هم چسبانده تشکیل شده باشد
عکسى که به وسیله بى سیم فرستاده مى شود
عکسى که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
عکسى که در سه قاب تهیه کرده پهلوى یکدیگر قرار دهند
عیادت
عیادت
عیادت کردن
عیادت کردن
عیادت کننده
عیادت کننده
عیادتى
عیادتى
عیار
عیار
عیار زدن
عیار زدن
عیار چیزى را معین کردن
عیار چیزى را معین کردن
عیار گرفتن
عیار گرفتن
عیارسنج
عیارسنج
عیارسنجى
عیارسنجى
عیارى
عیارى
عیارى که از طرف زرگر یا دولت روى آلات سیمین و زرین گذاشته مى شود
عیارى که از طرف زرگر یا دولت روى آلات سیمین و زرین گذاشته مى شود
عیارگرى
عیارگرى
عیارگیر ضرابخانه
عیارگیر ضرابخانه
عیارگیرى
عیارگیرى
عیارگیرى کردن
عیارگیرى کردن
عیاش
عیاش
عیاشى
عیاشى
عیاشى و خوشگذرانى
عیاشى و خوشگذرانى
عیاشى و شادى پر سر و صدا
عیاشى و شادى پر سر و صدا
عیاشى و شب زنده دارى کردن
عیاشى و شب زنده دارى کردن
عیاشى و شهوترانى
عیاشى و شهوترانى
عیاشى کردن
عیاشى کردن
عیال
عیال
عیال پرست
عیال پرست
عیال کشى
عیال کشى
عیالى
عیالى
عیب
عیب
عیب جو
عیب جو
عیب جویانه
عیب جویانه
عیب جویى
عیب جویى
عیب جویى کردن
عیب جویى کردن
عیب جویى کردن از
عیب جویى کردن از
عیب دائمى
عیب دائمى
عیب دار کردن
عیب دار کردن
عیب زدایى
عیب زدایى
عیب شناسى
عیب شناسى
عیب غیر دائمى
عیب غیر دائمى
عیب ماشین
عیب ماشین
عیب نکردنى
عیب نکردنى
عیب پوشى
عیب پوشى
عیب کاوى
عیب کاوى
عیب گاه بگاه
عیب گاه بگاه
عیب گرفتن
عیب گرفتن
عیب گرفتن از
عیب گرفتن از
عیب یابى
عیب یابى
عیبجو
عیبجو
عیبجویى
عیبجویى
عیبجویى کردن
عیبجویى کردن
عیبناک
عیبناک
عید
عید
عید اولیاء
عید اولیاء
عید تبشیر
عید تبشیر
عید فرشته میکائیل
عید فرشته میکائیل
عید فصح
عید فصح
عید فطر
عید فطر
عید فطیر
عید فطیر
عید مخصوص مریم باکره
عید مخصوص مریم باکره
عید میلاد مسیح
عید میلاد مسیح
عید نزول روح القدس بر رسولان عیسى
عید نزول روح القدس بر رسولان عیسى
عید نوئل
عید نوئل
عید پاک
عید پاک
عید پنجاهه
عید پنجاهه
عید گرفتن
عید گرفتن
عید گلریزان
عید گلریزان
عیدفصح
عیدفصح
عیدى
عیدى
عیدى دادن
عیدى دادن
عیسوى سازى
عیسوى سازى
عیسوى مسلمان شده
عیسوى مسلمان شده
عیسوى کردن
عیسوى کردن
عیسى
عیسى
عیسى مسیح
عیسى مسیح
عیش
عیش
عیشى
عیشى
عین
عین
عین الشمس
عین الشمس
عین الهر
عین الهر
عین بیانات و گفته شخص
عین بیانات و گفته شخص
عین همان
عین همان
عین چیزى را به کسى برگرداندن
عین چیزى را به کسى برگرداندن
عین کلمه یا عبارتى را از زبانى به زبان دیگر نقل کردن
عین کلمه یا عبارتى را از زبانى به زبان دیگر نقل کردن
عین گرایى فلسفه مادى
عین گرایى فلسفه مادى
عیناً
عیناً
عیناً مثل هم
عیناً مثل هم
عیناً مساوى و مرتبط با یکدیگر
عیناً مساوى و مرتبط با یکدیگر
عینى
عینى
عینى بودن
عینى بودن
عینک
عینک
عینک آفتابى
عینک آفتابى
عینک ایمنى
عینک ایمنى
عینک جوشکارى
عینک جوشکارى
عینک حفاظ دار
عینک حفاظ دار
عینک دار کردن
عینک دار کردن
عینک دسته بلند
عینک دسته بلند
عینک دماغى
عینک دماغى
عینک دو کانونى
عینک دو کانونى
عینک ساز
عینک ساز
عینک سازى
عینک سازى
عینک فروش
عینک فروش
عینک فروشى
عینک فروشى
عینک فنرى
عینک فنرى
عینک مخصوص روى بینى
عینک مخصوص روى بینى
عینک پنسى
عینک پنسى
عینک یا کراوات زدن
عینک یا کراوات زدن
عینک یک چشم
عینک یک چشم
عینک یک چشمى
عینک یک چشمى
عینکى که اطرافش پوشیده شده و براى محافظت چشم به کار مى رود
عینکى که اطرافش پوشیده شده و براى محافظت چشم به کار مى رود
عینیت
عینیت
عیوب یا اشتباهات کسى را یاد آور شدن
عیوب یا اشتباهات کسى را یاد آور شدن
عیوق
عیوق
خرید ارز دیجیتال
فال حافظ آنلاین
ثبت دامنه
هاست وردپرس
خرید بیت کوین
خرید هاست
لینک ها
خرید تتر
خرید ارز دیجیتال
هاست وردپرس
هاست لینوکس
نمایندگی هاست
بهترین هاست
خرید اپل آیدی
خرید فالوور اینستاگرام
معنی اسم
A
B
C
D
E
F
G
H
I
J
K
L
M
N
O
P
Q
R
S
T
U
V
W
X
Y
Z
آ
ا
ب
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
Copyright © 2016
معنی و ترجمه کلمات