معنی و ترجمه کلمه dispatch به فارسی dispatch یعنی چه
dispatch
قتل ،ارسال کردن ،حمل مخابره کردن ،اعزام يکانها،گسيل داشتن ،گسيل کردن ،اعزام داشتن ،اعزام کردن ،اعزام ،روانه کردن ،فرستادن ،مخابره کردن ،ارسال ،انجام سريع ،کشتن ،شتاب ،پيغام ،توزيع امکانات کامپيوتر : انتخاب کار بعدى و اماده کردن ان براى پردا زش قانون ـ فقه : despatch بازرگانى : ارسال علوم نظامى : عزيمت فرستادن پيام