معنی و ترجمه کلمه break به فارسی break یعنی چه

break


تفکيک ،تجزيه ،پاره کردن ،فتن ،جداکردن دو بوکسور،ازيورتمه به چهارنعل ،حرکت از دروازه شروع اسبدوانى ،شکستن موج( موج سوارى)،ايجاد فضاى تنفس با حرکتهاى پياده شطرنج ،حرکت سگ جهت اوردن شکار،بازکردن بدنه اسلحه دويدن قبل از صداى تپانچه ،راحت باش ،گسيختگى ،شکستن ،خردکردن ،نقض کردن ،شکاف ،وقفه ،طلوع ،مهلت ،شکست ،شکستگى ،از هم باز کردن
علوم مهندسى : قطع کردن
کامپيوتر : فرمانBREAK
معمارى : شکست
بازرگانى : مجزاسازى
ورزش : نقطه فرود پرنده
علوم هوايى : ش





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها