معنی و ترجمه کلمه major به فارسی major یعنی چه

major


سرگرد ارتش ،مهم ،ياور( درجه سرگردى قديم)،رشته اصلى ،اصلى ،عمده ،اکبر،بزرگتر،بيشتر،اعظم ،بزرگ ،کبير،طويل ،ارشد،سرگرد،بالغ ،مهاد،متخصص شدن
قانون ـ فقه : کبير
شيمى : مهاد
روانشناسى : عمده
بازرگانى : مهم
علوم هوايى : اصلى
علوم نظامى : ياور





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها