معنی و ترجمه کلمه patch به فارسی patch یعنی چه

patch


بهم پيوستن ،تکه ،مشمع روى زخم ،قطعه زمين ،جاليز،مدت ،زمان معين ،وصله ناجور،وصله کردن ،وصله دوزى کردن ،تعمير کردن ،بهم جور کردن ،سرهم کردن
علوم مهندسى : وصله کردن
ورزش : محدوده ¹ 2در ¹ 4متر براى تمرين اسکيت





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها