معنی و ترجمه کلمه frozen به فارسی frozen یعنی چه

frozen


برخورد يک گوى با گوى ديگر يا لبه ميز( بيليارد)،منجمد يا يخ زده ،سرمازده ،غير قابل پرداخت تاانقضا مدت ،بى حرکت ،محکم ،بدون ترقى
ورزش : برخورد يک گوى با گوى ديگر يا لبه ميز





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها