معنی و ترجمه کلمه run به فارسی run یعنی چه

run


کارکردن موتور،به کار انداختن ،روشن کردن موتور،دويدن ،پيمودن ،پخش شدن ،جارى شدن ،دوام يافتن ،ادامه دادن ،اداره کردن ،نشان دادن ،رديف ،سلسله ،ترتيب ،محوطه ،سفر،گردش ،ردپا،حدود،مسير،راندن ،رانش ،داير بودن ،امتداد
کامپيوتر : دستورRUN
روا نشناسى : دور
بازرگانى : اجرا
ورزش : يک امتياز
علوم نظامى : يک راه عکسبردارى هواپيما





آخرین کلمات ترجمه شده

لینک ها